تواین عکسها من تقریبا یک ساله هستم بامامان وبابا رفته بودیم شمال اینجاهم داریم صبحانه می خوریم اینجاهم بعد خوردن صبحانه با بابایی اومدیم آب بازی وای نمیدونین چقدر آب بازی رو دوست دارم تو این عکس هم مشخصه که دارم کیف می کنم اینجاهم بعد آب بازی تو دریا با تله کابین اومدیم بالای کوه مامان هم تواین منظره ی زیبا از من وبابایی عکس گرفت جاتون خالی بهمون خیلی خوش گذشت اینجا نشسته بودم داشتم با شن ها بازی میکردم ...
این عکس رو وقتی 5 ماهه بودم گرفتیم اولین بارم بودکه رفته بودم مشهد بابا بزرگ ومامان بزرگ هم با ما بودند اینجا هم رفته بودیم حرم با بابایی نشسته بودیم تو حیاط اینجا هم بغل بابا بزرگم هستم ...
این عکس هارو روز13بدر انداختیم اینجا خونه بودیم هنوز نرفته بودیم بیرون آخه بابایی رفته بود بیرون کمی خوردنی بخره که ببریم مامانمم ازفرصت استفاده کرد و تو این مدت ازم عکس گرفت که بذاره تو وبم منم که طبق معمول آماده ی عکس گرفتن بودم بعد اینکه بابایی از بیرون اومد همه باهم با کل خانواده قرار گذاشتیم که بیاییم باغ بابابزرگ جون اینجا هم باغمون که با بابا جونم عکس گرفتم جاتون خالی خیلی بهمون خوش گذشت با بچه ها(الینا.انیس.نغمه.الهه.محمدامین)رفتیم بازی کردیم و کلی خوراکی خوردیم ...
تصاویری بسیار زیبا وشگفت انگیز از مهر ومحبت مادرانه. عشق مادری حس عجیبی است که در وجود همه ی مادران نهاده شده است .حتی حیوانات نیز عشق وعلاقه ی خاصی به فرزندان خود دارند . ...
دخترگلم اینجا داشتی تو خونه تکونی عید بهم کمک میکردی یه دستمال برداشته بودی داشتی گل هارو پاک میکردی نمیدونی با چه شور و ذوقی داشتی این کارو میکردی قربون دستت مامانی الهی فدات شم عزیزم اینجا خسته شده بودی ولو افتاده بودی رو مبل دست دختر گلم درد نکنه که به مامانی کمک میکنه راستی یادم رفت بهت بگم که با این روسری خیلی ناز شدی ...
این عکسها رو با الینا تو تولد خاله جونم انداختیم نمیدونین انقدر شولوغی کرده بودیم که همشون ازدستمون خسته شده بودن اما به ما که خیلی خوش گذشت جاتون خالی کیکش هم خیلی خوش مزه بود ...